قوله تعالى: لقدْ کفر الذین قالوا کافر شدند ایشان که گفتند: إن الله هو الْمسیح ابْن مرْیم که خداى عیسى مریم است، و قال الْمسیح و گفت عیسى: یا بنی إسْرائیل اى فرزندان یعقوب، اعْبدوا الله خداى را پرستید، ربی و ربکمْ خداوند من و خداوند شما، إنه منْ یشْرکْ بالله هر که انباز گیرد با خداى، فقدْ حرم الله علیْه الْجنة الله حرام کرد بر وى بهشت، و مأْواه النار و جاى وى آتش، و ما للظالمین منْ أنْصار (۷۲) و ستمکاران را هیچ یاران نیست.


لقدْ کفر الذین قالوا کافر شدند ایشان که گفتند: إن الله ثالث ثلاثة که الله سدیگر سه است، و ما منْ إله و نیست خداى، إلا إله واحد مگر یک خداى یکتا، و إنْ لمْ ینْتهوا و اگر باز نه ایستند، عما یقولون از اینکه میگویند، لیمسن الذین کفروا منْهمْ بایشان رسد که بر کفر خویش بپائیدند از ایشان، عذاب ألیم (۷۳) عذابى درد نماى.


أ فلا یتوبون باز نگردند، إلى الله با خداى، و یسْتغْفرونه و از وى آمرزش نجویند؟ و الله غفور رحیم (۷۴) و الله آمرزگار است و بخشاینده.


ما الْمسیح ابْن مرْیم نیست پسر مریم، إلا رسول مگر فرستاده، قدْ خلتْ منْ قبْله الرسل که گذشت پیش از وى فرستادگان فراوان، و أمه صدیقة و مادر وى زنى بود پارسا، کانا یأْکلان الطعام دو طعام خواره بودند، انْظرْ در نگر، کیْف نبین لهم الْآیات چون دشمنان خود را سخنان روشن پیدا میکنیم ثم انْظرْ أنى یوْفکون (۷۵) پس درنگر چون ایشان را مى‏برگردانند!


قلْ گوى أ تعْبدون منْ دون الله مى‏پرستید فرود از خداى، ما لا یمْلک لکمْ ضرا و لا نفْعا چیزى که بدست وى نه گزند است و نه سود، و الله هو السمیع الْعلیم (۷۶) و خداى اوست که شنواست و دانا.


قلْ یا أهْل الْکتاب ترسایان را گوى که اى خوانندگان انجیل! لا تغْلوا فی دینکمْ مبالغه مکنید در دین خویش، غیْر الْحق در مخالفت حق، و لا تتبعوا أهْواء قوْم و بر پى هوا و خوش آمد قومى مروید، قدْ ضلوا منْ قبْل که بیراه شدند پیش از این، و أضلوا کثیرا و بیراه کردند فراوانى مردمان را، و ضلوا عنْ سواء السبیل (۷۷) و بیراه شدند از شاهراه راست.


لعن الذین کفروا لعنت کردند بر ایشان که کافر شدند، منْ بنی إسْرائیل از فرزندان یعقوب، على‏ لسان داود بر زبان داود، و عیسى ابْن مرْیم و بر زبان عیسى، ذلک بما عصوْا آن بآن بود که سر کشیدند و نافرمانى کردند، و کانوا یعْتدون (۷۸) و در مراد خویش اندازه‏ها در مى‏بگذاشتند.


کانوا لا یتناهوْن یکدیگر را بازنمى‏زدند عنْ منکر فعلوه از ناپسندى که میکردند لبئْس ما کانوا یفْعلون (۷۹) بد چیزى و بدکارى که میکردند!


ترى‏ کثیرا منْهمْ از ایشان فراوان بینى یتولوْن الذین کفروا که با کافران همساز و همدل میباشند، لبئْس ما قدمتْ لهمْ أنْفسهمْ بد چیزى که ایشان تنهاى ایشان را پیش فرا فرستادند، أنْ سخط الله علیْهمْ که از کرد ایشان آن آمد که خشم گرفت الله بر ایشان، و فی الْعذاب همْ خالدون (۸۰) و در عذاب اواند جاودان.


و لوْ کانوا یوْمنون بالله و النبی و اگر گرویده بودندى بخداى و رسول، و ما أنْزل إلیْه و بآنچه فرو فرستاده آمد بوى، ما اتخذوهمْ أوْلیاء ایشان را به دوستان نداشتندى و همدل بنگرفتندى، و لکن کثیرا منْهمْ فاسقون (۸۱) لکن فراوانى از ایشان فاسق بودند و از طاعت بیرون.


لتجدن تو یابى، أشد الناس عداوة صعب‏ترین مردمان بعداوت، للذین آمنوا ایشان را که مومنان‏اند، الْیهود این جهودان، و الذین أشْرکوا و پس آن کوران، و لتجدن أقْربهمْ مودة و یابى نزدیکتر ایشان بدوستى، للذین آمنوا ایشان را که مومنان‏اند، الذین قالوا ایشان که گفتند: إنا نصارى‏ که ما ترسایانیم، ذلک آن، بأن منْهمْ بآنست که از ایشان قسیسین و رهْبانا قسیسان و رهبان است، و أنهمْ لا یسْتکْبرون (۸۲) و بآنکه ترسایان بر خلق گردن نکشند.